فراستی: من در دل «ماسک» هیچ تجربهای نمیبینم، آن را در اثر باور نمیکنم. فیلمساز سوژه را زندگی نکرده است که اگر زندگی کرده باشد، لحظهای به فرم میرسد، لحظهای مکث میکند و… . من باید این کلنجار درونی را تجربه کنم اما هیچ کلنجار درونی در فیلم وجود ندارد. این فشار یا پذیرش نظر را در فیلم نمیبینم، هیچ کدام در فیلم درنیامده است. انتهای فیلم هم باز باز باز است، از جنس این پایان بازهایی که اصغر فرهادی دارد و البته هیچی بلد نیست!
«کپسول» خیلی فیلم بدی است. اینکه شما تجربه فوتبال داشتید دلیل نمیشود فیلم بسازید، من هم چنین تجربهای داشتهام، حتی اینکه از تجربه فوتبالی که داشتید میخواهید به چنین جمعبندی برسید را هم نمیفهمم. پسر فیلم و پدر فاشیستش را نمیفهمم، این خشونت پدر از کجا میآید؟
«گناه» فیلم خیلی بد نبود، درواقع فیلم حرف دهنش را کمی میفهمد و اضافهگویی نمیکند اما کم حرف میزند، مثلا ما باید در فیلم تضاد بین قاتل و مقتول را میفهمیدیم اما نفهمیدیم، جا داشت فیلم 45 دقیقه میشد، اصلا موضوع در اثر پرت نیست. با این حال برخی سکانسها درنیامده است.
«پیش از بهشت»اصلا مسأله فلسطین را ندارد. در این فیلم همه چیز روی هواست به جز آن دیوار و آن نقاشیها، فیلم حتی آنها را هم نابود کرده است، گاهی تضادهای خوبی دارد اما خشونتی که به نقاش تحمیل میکند آن را از بین میبرد. نکته بعدی اینکه مرگ بر کلوزآپ! حتی برگمان هم گاهی در کلوزآپ اشتباه کرده است، کلوزآپ واقعا بلدی میخواهد!
منبع: صبا