روزنامه صبح نو گفتوگویی با رسول منتجبنیا، دبیرکل حزب جمهوریت کرده است که در ادامه می خوانید؛
میتوان گفت مجلس مردمیترین قوه کشور است و اهمیتش اگر از دو قوه دیگر بیش تر نباشد، کمتر نیست؟
مجلس باید آنچنان مردمی باشد که اکثریت قریب به اتفاق مردم در آن مجلس حضور داشته باشند و این موضوع بهعنوان نماینده اکثریت قریب به اتفاق مردم نمود پیدا کند. مردم هم باید پشتیبان آن مجلس باشند و در رأیدادن به اکثریت رأی داده شود و از نمایندگان خودشان حمایت کنند.
نمایندههای مجلس، نمایندههای مردماند و وکیل دولت نیستند. به مجلس خانه ملت میگویند و یک نماینده که در مجلس حضور دارد باید ببیند که مطالبه مردمی چیست و خواستهای مردم را مطابق قانون اساسی و شرع مقدس قانونمند کنند. یک مجلس مستقل و مردمی، میتواند در همه زمینهها تحول ایجاد کند.
البته در نهایت شورای نگهبان هم نظارت میکند و باید کنترل کند که مصوبات خلاف شرع یا قانون اساسی نباشد نه اینکه خدای ناخواسته شورای نگهبان اختیارات دیگری ورای اینها داشته باشد.
مجالسی که شما حضور داشتید، چگونه بود؟
در بین مجالسی که در ایران داشتیم و بنده در سه دوره آنها حضور داشتم بههرحال نوسانهایی وجود داشت. مجلس اول، مجلس قدرتمندی بود. همچنین مجلس دوم تا حد زیادی قدرت داشت و مجلس سوم هم همینطور. امام خمینی (ره) در زمان حیاتشان بسیاری از موضوعات را به مجلس ارجاع میدادند و نمایندگان هم احساس قدرت میکردند.
مردم باید در انتخابات آزادانه انتخاب کنند و آنهایی هم که انتخاب شدند باید بهصورت قدرتمند عمل و همه باید مجلس را تقویت کنند. هم نمایندگان باید حرمت خودشان و مجلس را حفظ کنند و دیگران هم باید حرمت خانه ملت را نگه دارند. همه باید قانونمدار باشند و به قانون احترام بگذارند. اگر برخی از نهادها به قانون احترام نگذارند، انتظاری از مردم نیست که قانونمدار بمانند.
برخی از جریانات و افراد رادیکال، اینگونه ابراز میکنند که جریان اصلاحات با صندوق قهر کرده و انتخابات را تحریم کرده است. شما این ادعاها را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبها در انتخابات بهشدت احساس وظیفه میکنند و این موضوع را حق خودشان و مردم میدانند. در دورههای پیشین انتخابات مجلس هم مشاهده کردیم آنها بیش تر از بقیه شرکت کردند.
اصلاحطلبها قائل به تحریم نبودند و بهصورت کلی ممکن است شخصی بهعنوان یک فرد انتخابات را تحریم کند؛ اما کل اصلاحطلبها و جریان اصلاحطلب، انتخابات را تحریم نکردهاند.
ولی در برخی انتخاباتها مشارکت جدی نداشتند و فردی را بهصورت هماهنگ به صحنه نیاوردند؟
ممکن است در برخی موارد کاندیدا ندهند و از کاندیدا حمایت نکنند؛ اما این به معنای تحریم نیست. اصلاحطلبان با تردید با انتخابات پیشرو برخورد کردند و هیچگاه تحریم نکردند. آنها هیچوقت نگفتند ما شرکت نمیکنیم و نباید شرکت کرد. هر کسی میتواند خودش تصمیم بگیرد، لذا برخی از اصلاحطلبهای سراسر کشور بررسی کردند و تصمیم گرفتند شرکت کنند.
اصلاحطلبها وقتی با تردید برخورد کردند، توصیهای به دوستان خود نکردند و به مردم هم چیزی نگفتند که شرکت کنید یا نکنید. باید ببینند برای ثبتنام اصلی چه کسانی باقی میمانند یا اصلا آیا اصلاحطلبی از فیلتر شورای نگهبان عبور میکند یا نمیکند.
باز هم تکرار میکنم جریان اصلاحات، انتخابات را تحریم نکرده و با صندوق رأی قهر نمیکند و نکرده است. اگر اصلاحطلبان میآمدند، همان اول ردصلاحیت میشدند. من فکر میکنم یک نفر از چهرههای شاخص اصلاحطلب هم تأیید صلاحیت نمیشود.
اصلاحطلبانی که دنبال مشارکت و انتخابات هستند، آیا با سایر جریانها مشخصا جریان روحانی و لاریجانی ائتلاف خواهند کرد؟
شاید اصلا اصلاحطلبها کاندیدایی نداشته باشند که بخواهند ائتلاف کنند. سوال شما فرض بر این است که کاندیداهای اصلاحطلب تأیید شوند و عدهای مانند آقایانی که اسم بردید یا جریانهای دیگری بیایند و با هم ائتلاف کنند.
یکی، دو دسته از اصلاحطلبان تأکید داشتند که تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت کنند، حزب کارگزاران ظاهرا تصمیمش بر این بوده و هست که به هر صورت در انتخابات شرکت کند، لیست و کاندیدا بدهد.
خوب احتمال نزدیکی احزابی که قصد شرکت در انتخابات را دارند به روحانی و لاریجانی، وجود دارد؟
آقای حسن روحانی که اصلا اصلاحطلب نیست، ایشان یک شخص مستقل هستند و آقای لاریجانی هم در جبهه اصولگرایان هستند. جریان اصلاحطلبی در حال انتظار به سر میبرد تا ببیند از کسانی که در پیش ثبتنام شرکت کردهاند، افرادی تأیید میشوند یا نه.
یعنی تصمیمی مبنی بر مشارکت جبهه اصلاحات وجود دارد؟
پس از مراحل پیش ثبتنام و ثبتنام آن وقت است که جبهه اصلاحات وارد صحنه میشود و میبیند که آیا از افرادی حمایت کند یا خیر. افراد اصلاحطلب میتوانند بهعنوان یک شهروند پای صندوق حاضر شوند و به وظیفه خودشان عمل کنند.
چرا جبهه اصلاحات پس از ریاست آذر منصوری با وضعیت بیسابقهای مواجه شده است و این وضعیت چه پیامدهایی برای آنها خواهد داشت؟
دید بنده از جبهه اصلاحات نه آن تشکیلاتی است که اکنون به وجود آمده است، بنده جریان اصلاحات را موردنظر دارم. جریان اصلاحات که تفکری در سطح کشور است، در احزاب شخصیتها و مردم گسترش دارد. خانم منصوری بهعنوان مسوول تشکیلاتی است که تعدادی از احزاب بهعنوان جبهه اصلاحات دور هم جمع شدند و همه احزاب اصلاحطلب تابع این جمع نیستند. همه احزاب اصلاحطلب در جبهه اصلاحات نیستند. ما خودمان تعدادی از احزاب هستیم که جزو آن جبهه نیستیم و مستقلا تصمیم میگیریم.
بنابراین شما هیچ هماهنگی را با جبهه اصلاحات نمیپذیرید؟
قانون احزاب اجازه میدهد که دو الی سه حزب ائتلاف تشکیل دهند و بر همین اساس تعدادی از شخصیتهای حقیقی و حقوقی اصلاحطلب، خانم منصوری را بهعنوان این ائتلاف انتخاب کردهاند که عدهای هم نظرات مختلفی را نسبت به انتخاب خانم منصوری ابراز کردهاند.
نکته اینجاست که جبهه اصلاحاتی که در بالا گفتیم، فراگیر نیست که همه اصلاحطلبان را در بر بگیرد. ایشان صرفا در آن جمع بهعنوان مسوول آن جمع انتخاب شدهاند که فراگیر نیست و آنها صرفا تعدادی از احزابی هستند که دور هم جمع شدهاند و اسمش را جبهه اصلاحات گذاشتهاند.
در اصلاحطلبان سلایق مختلفی است. گروهی که دور هم جمع شدهاند فراگیر نیستند و صرفا یک مجموعه را تشکیل دادهاند. مجموعههای دیگری هم هستند که نظر متفاوتی با آنها دارند. آن مجموعه از افراد حقیقی و حقوقی خانم منصوری را بهعنوان رئیس خود انتخاب کردند؛ اما مجموعههای دیگر رؤسای خود را دارند.
منبع: صبح نو