کد مطلب: ۲۲۵۴۵۷ | تاريخ: ۱۳۹۹/۶/۲۱ | ساعت: ۱۰ : ۱
کانال تلگرامی پایش آمریکا به نقل از شیرین هانتر درباره عملکرد جو بایدن در خصوص ایران بعد از ریاست جمهوری نوشت:
شیرین هانتر، استاد ایرانی-آمریکایی دانشگاه جرج تاون در مقالهای با مبهم دانستن راهبرد مد نظر مشاوران دیپلماتیک جو بایدن درباره ایران، بر ضرورت شفافسازی و تشریح دقیق سیاست دولت احتمالی دموکراتها در قبال تهران تاکید کرد.
هانتر در مطلبی که وبسایت RESPONSIBLE STATECRAFT منتشر کرد، نوشت:
«از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال 2017 ، روابط ایالات متحده و ایران به طور مداوم خرابتر شده است. این روند نزولی در روابط دو کشور پس از خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام در ماه مه 2018 تسریع شد.
ایالات متحده با اعمال تحریم های جدید ، فروش نفت ایران و همچنین بسیاری از بخش های دیگر اقتصاد این کشور و تعدادی از افراد خاص را تحت فشار قرار داد. در حقیقت، هیچ بخشی از اقتصاد ایران از فشار حداکثری ایالات متحده در امان نمانده است.
حتی شیوع ویروس کرونا، که تا به امروز بیش از 20 هزار ایرانی را قربانی کرده است، دولت ترامپ را وادار نکرد که از فشارحداکثری خود علیه ایران بکاهد و به این کشور اجازه واردات داروی بیشتری را بدهد.
در ابتدا، ایران با آنچه «صبر استراتژیک» توصیف کرده است، به اقدام آمریکا پاسخ داد و تلاش کرد تا امضاکنندگان اروپایی برجام را متقاعد کند تا برای کاهش مشکلات اقتصادی و مالی ناشی از تحریمهای ایالات متحده اقداماتی انجام دهند. ایران حتی نسبت به ترور سردار قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده با احتیاط واکنش نشان داد.
وقتی این استراتژی نتیجه نداد، تهران برای تحمیل هزینه به سیاست ترامپ، افزایش گام به گام سطح اورانیوم غنی شده خود را آغاز کرد، البته در محدوده مجاز برجام.
علیرغم صبر و احتیاط ایران، ایالات متحده فشارها بر تهران را بطور مستمر افزایش داد و در تلاش برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت شکست خورد.
شکست ایالات متحده در شورای امنیت نشان دهنده عمق اختلاف سایر کشورها با ایالات متحده است. سیاست ترامپ درباره ایران فقط مبتنی بر فشار و بدون ارائه مشوقهایی است که ایران را به مصالحه ترغیب کند.
سرانجام، پمپئو تلاش کرد تا با توسل به بند اسنپبک موجود در توافق برجام، مجدداً تمامی تحریمهای سازمان ملل متحد را علیه ایران اعمال کند. اما به دلیل خروج ایالات متحد از برجام، این فرآیندمشروعیت قانونی نیافته است. با این حال پمپئو اعلام کرده است که تحریمها در تاریخ 20 سپتامبر، با یا بدون سازمان ملل بازخواهدگشت.
پاسخ دموکراتها
در حالی که دولت ترامپ آشکارا به لفاظی و اقدامات ضد ایرانی ادامه میدهد، انتقادات دموکراتها از این سیاستها همچنان خاموش مانده است. انتقاد اصلی آنها نسبت به سیاستهای ضد ایرانی دولت نیست، بلکه کاخ سفید را به علت ناتوانی در سرنگون و یا تسلیم کردن حکومت سرزنش میکنند. در حالت بهتر آنها میگویند دولت ترامپ منجر به انزوای آمریکا شده است.
اغلب دموکراتها حتی یک بار هم درباره هزینههای انسانی تحریمهای ایالات متحده صحبت نکردهاند.
آنها برنامههای مشخصی در مورد چگونگی انجام مراحل مختلف ارائه ندادهاند. به طور خلاصه ، رویکرد آنها در مسئله ایران، زبانی دراز در انتقاد کردن و کوتاه در ارائه گزینههای بهتر بوده است.
بطور دقیقتر ، اظهارات مشاور سیاست خارجی جو بایدن در اینباره بسیار نزدیک به مواضع دولت ترامپ بوده است. در مورد برجام، علیرغم انتظار عمومی برای پیوستن مجدد دولت بایدن به این توافقنامه ، با دقت بیشتر در اظهارات مشاوران بایدن به نظر میرسد نمیتوان حساب چندانی روی تحقق این اتفاق باز کرد.
به عنوان مثال، تونی بلینکن، نامزد احتمالی پست مشاور امنیت ملی، گفته است که ایالات متحده تنها پس از انجام تعهدات هستهای از سوی ایران به برجام بازخواهدگشت. یک فرض درباره معنای اظهارات وی این است که پیش از بازگشت آمریکا به برجام، ایران سطح غنیسازی خود را به محدوده پیشین بازگرداند و در این بین تمام تحریمها پابرجا است.
بعید است ایران با این شرط موافقت کند. تهران در پاسخ به عهدشکنی ایالات متحده بود که سطح غنی سازی اورانیوم را افزایش داد. با توجه به سابقه ایالات متحده در برجام، ایران تنها همگام و همزمان با ایالات متحده به توافق بازمیگردد.
بلینکن همچنین گفته است که ایالات متحده مایل به مذاکره در مورد توافق «طولانیتر و بهتر» با ایران هستند. اما او در مورد مقصودش از «بهتر» سکوت میکند. آیا منظور او این است که ایران از حق غنیسازی خود به کلی محروم شود -همانطور که پیشتر آمریکا بر آن اصرار داشت-؟ آیا منظور او این است که توافق نامه جدید باید موشکهای ایران و فعالیتهای منطقهای آن را نیز پوشش دهد؟
اگر این تفسیر صحیح باشد، هیچکس نباید انتظار هیچ پیشرفتی در حل اختلافات با ایران تحت ریاست جمهوری بایدن داشته باشد. ایران از حق غنیسازی خود نمیگذرد و همچنین از موشکهای خود صرف نظر نخواهد کرد، مگر در یک برنامه گستردهتر در راستای کاهش تسلیحات منطقهای. چراکه مبنای اصلی این موشکها توانایی ایجاد بازدارندگی است.
سایر مشاوران بایدن، به ویژه جیک سالیوان، ضمن تأکید بر دیپلماسی، در مورد حفظ فشار بر تهران صحبت کردهاند.
محدودیتهای دیپلماسی
به نظر می رسد مشاوران بایدن بر این باورند که دیپلماسی می تواند مسائل را عملاً به تنهایی حل کند. اما این طور نیست. اگر تمایل به سازش و دادن و گرفتن امتیاز در هر دو طرف وجود داشته باشد، دیپلماسی موفق می شود. اما اگر فقط برای تحویل اولتیماتومها استفاده شود، حتی اگر نرم و مودبانه باشد ، به طور کلی شکست میخورد.
پرزیدنت اوباما موفق به توافق با ایران شد زیرا او مایل به سازش و ایجاد مشوق برای ایران و همچنین درخواست امتیازات معقول بود. اما با خواندن سخنان بلینکن، شخصاً آمادگی چندانی برای سازش یا تمایلیبه ارائه مشوقها نمیبینم.
این تفسیر ممکن است صحیح نباشد، و می توان امیدوار بود که اینگونه نباشد. اما اگر این اظهار نظرها، منعکسکننده تمایلات و رویکردهای جو بایدن درباره مساله ایران است. دیگر نباید امید چندانی برای گشایش در روابط ایالات متحده و ایران داشت.
پیشنهاد شیرین هانتر
یک روش سازندهتر برای نزدیک شدن به تعامل با ایران در دولت جدید ایالات متحده این است که در ابتدا برای بازگشت به برجام، حداقل تا حدی تحریم ها لغو شود، در حالی که ایران مطابقت کامل خود را از سر میگیرد و تمام افزایش سطح اورانیوم غنی شده خود را معکوس میکند. به تدریج، دولت بایدن باید به شرکتهای ایالات متحده اجازه دهد برای تعامل با ایران ورود کنند و در نهایت اقدام به هموارسازی مسیر گفتگو در مورد مسائل منطقهای و سایر موضوعات نماد، به ویژه در مسائلی که ممکن است منافع مشترکی بین ایران و ایالات متحده وجود داشته باشد.
برای اینکه هر دستیابی به موفقیت ممکن باشد، ایران نیز باید سهم خود را بپردازد. تهران باید درک کند که دیر یا زود، باید در مورد مسائل منطقهای مورد توجه ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی گفتوگو کند. بدون چنین بحثهایی، حتی اگر ایالات متحده به برجام بازگردد، ایران نمیتواند انتظار روابط اقتصادی کاملاً عادی در سطح منطقهای و بینالمللی داشته باشد.»
منبع: مشرق