کد مطلب: ۲۴۱۳۹۹ | تاريخ: ۱۳۹۹/۱۰/۲۴ | ساعت: ۱۶ : ۴۵
نمایش انتخاباتی آمریکا در حالی به آخرین پرده خود و انتقال قدرت از ترامپ به بایدن نزدیک میشود که به گفته بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، این انتخابات را میتوان شاهدمثالی بر فروپاشی اعتبار سیاسی آمریکا دانست. مناظرههای انتخاباتی عجیب میان 2 کاندیدای جمهوریخواه و دموکرات و موج فحاشیها پیش از انتخابات و عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی کاندیدای شکستخورده پس از برگزاری آن باعث شد عملا پرده از چهره مناسبات سیاسی آمریکا و دموکراسی لیبرال برداشته شود. در این میان بازخوردهای انتخاباتی آمریکا در فضای اجتماعی ایران نیز بیش از ادوار پیشین مشهود شد، از سویی رادیکال بودن رقابتهای انتخاباتی سال2020 باعث افزایش بیش از پیش توجهات به سرانجام این انتخابات شد و از سوی دیگر تلاش رسانههای جریان غربگرا برای ضریببخشی حداکثری به این میدان رقابت باعث شد این بار فراتر از نخبگان، آحاد مردم نیز به مشاهده جزئیات این رقابتها، نتایج آن و نهایتا تحلیل رفتار سیاسی آمریکا بپردازند.
در چنین فضایی حوادث واشنگتن در چهارشنبه هفته گذشته و حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره و اشغال آن باعث شد علاوه بر ترک برداشتن روایتهای غربگرایان از سلامت سیاسی دموکراسی آمریکایی، جهانیان و از جمله مردم ایران شاهد صحنهای کمسابقه در فضای سیاسی آمریکا باشند. لگد حامیان ترامپ به نتیجه نهایی انتخابات آمریکا و تشکیکی که نسبت به اعتبار نهادهای این کشور وارد کردند، واشنگتن را تبدیل به صحنه صفآرایی شورشیان حامی رئیسجمهور مستقر علیه سیستمی کرد که وی را 4 سال قبل به عرصه قدرت کشانده بود.
تاثیر حوادث سیاسی آمریکا بر مناسبات رسانهای و اجتماعی کشورمان اما به اندازه اصل حوادث پیچیده و دشوار به نظر میآمد. اصلاحطلبانی که در تمام دوره 4ساله ریاستجمهوری ترامپ و حتی پس از خروج دولت آمریکا از برجام منادی عقبنشینی مقابل زیادهخواهیهای رئیسجمهور جمهوریخواه شده بودند و از لزوم آغاز مذاکرات جدید سخن میگفتند، در ماههای منتهی به انتخابات آبانماه به یکباره خود را بدیل داخلی دموکراتها معرفی کردند تا در صورت پیروزی بایدن برای آینده سیاسیشان اقبالی حداقلی بخرند. در چنین فضایی هر قدر پیروزی جو بایدن روزنههای امیدی را برای غربگرایان و اصلاحطلبان ایجاد کرد، رفتارهای پساانتخاباتی ترامپ و یادآوری کتمانناپذیر رفتار سیاسی اصلاحطلبان و مواجههشان با شکست انتخاباتی سال 88 بیش از پیش عیان شد. آنها از سویی باید خود را در نقش نیروهایی همسو با دموکراتها تعریف میکردند و از سوی دیگر رفتاری را که از ترامپ مشاهده میشد به دور از شباهت با گذشته سیاسیشان تفسیر میکردند!
عدم پذیرش نتایج انتخابات، توسل به اردوکشی خیابانی برای اعتبارزدایی از نتایج اعلام شده و... به عنوان وجه شبه رفتار انتخاباتی اصلاحطلبان و ترامپ تلقی میشد که در نهایت یکی از چهرههای فعال این جریان در گفتوگو با یکی از رسانههای اصلاحطلب پرده از رویکرد اصلاحات درباره ترامپ برداشت و از مطلوبیت فشارهای وی به کشورمان برای نقشههای اصلاحطلبان گفت. فائزه هاشمی، عضو حزب کارگزاران سازندگی و فرزند رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام که همواره حضوری فعال در رسانهها و مجامع اصلاحطلبان داشته است، درباره چرایی تمایلش به پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گفت: «به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. مردم هر چه تلاش میکنند اصلاحات انجام بگیرد «مرغ یک پا دارد» و هیچ خبری نمیشود و برعکس مردم سرکوب میشوند، شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتها کمی شل و ول هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد». اظهارات فائزه هاشمی و حمایت بسیاری از چهرههای شناختهشده اصلاحطلب به مثابه یک اعتراف رذیلانه نشاندهنده هدف مشترک میان آمریکا و اصلاحطلبانی بود که با وعده رفع تحریمهای آمریکا به قدرت رسیده بودند.
* ترامپیسم؛ از استراتژی تا عمل
در کنار پردهای که با سخنان فائزه هاشمی از چهره اصلاحطلبان در منفعت سیاسیشان با امتداد تحریمها برداشته شد، دومینوی حوادث ماههای اخیر آمریکا و شباهت تطبیقی آنها با رفتار سیاسی اصلاحطلبان در سال 88 باعث شد فرضیه قرابت سیاسی اصلاحات و ترامپ بیش از پیش تقویت شده و در اذهان عمومی ثبت شود. به عبارت دیگر هر قدر مصاحبه فائزه هاشمی نشان استراتژی مشترک میان بخش بزرگی از اصلاحطلبان و دولت آمریکا برای مهار قدرت جمهوری اسلامی و وادار کردن آن به تغییر سیاستهایش در سایه تحریمهای اقتصادی بود، اقدامات ترامپ نیز از رفتار سیاسی مشابه میان وی و اصلاحطلبان پردهبرداری کرد.
اصلاحطلبان در شرایطی رقبای سیاسی خود را «ترامپیست» میخواندند که هم در استراتژی سیاسی و هم در عمل سیاسی بیشترین قرابت را با او داشتند. عدم پذیرش نتایج انتخاباتی از سوی ترامپ بیش از هر چیز یادآور رفتار کاندیدای اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری سال88 و اعلام پیروزی قبل از اعلام نتایج نهایی بود. ایده اردوکشی خیابانی برای وادار کردن سیستم به پذیرش نتیجه مطلوب کاندیدای شکستخورده تجربه آشنای دیگری بود که در حافظه جمعی ایرانیان و با مشاهده فتنه 88 شکل گرفته بود، تا جایی که عبارت «اگر تقلب کردن بریزید تو خیابونها» که سرآغاز آشوبهای خیابانی پس از انتخابات 88 بود از دهان مادر فائزه هاشمی خارج شده بود. پس از آن نیز در جریان آشوبهای خیابانی که از 25 خرداد همان سال جرقه خورد همواره استراتژی ثابتی را پیگیری کردند. آنها از هرگونه فشاری که باعث تضعیف نظام و در نهایت دست کشیدن از سیاستهایش میشد حمایت میکردند و در این مسیر با تمام گروههای ضدانقلاب به ائتلاف رسیدند. حمایت دولتهای متخاصم از سیاستها و اقدامات اصلاحطلبان در شرایطی بود که آنها عملا تبدیل به مهرههای شطرنج آمریکا در داخل کشور شده بودند و هدفگذاری خود را معطوف به آسیبپذیر کردن کشور در برابر فشار خارجی و خالی کردن دستان نظام از اهرمهای قدرت و ابزارهای بازدارندگی کرده بودند.
شباهت حداکثری رفتار سیاسی اصلاحطلبان 88 با ترامپ 99 اما نباید موجب شود که شدت اقدامات این 2 جریان به یک اندازه برآورد شود. برای مثال هر چند ترامپ در سخنرانی خود برای هوادارانش در واشنگتن اقدام به تحریک آنها برای یورش به کنگره کرده بود، با این حال پس از رقم خوردن این فضاحت چه به اختیار و چه به اجبار با پذیرش نتایج انتخابات مانع ادامه یافتن این بحران شد اما اصلاحطلبان حتی پس از فضاحت روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورای 88 نیز گامی در جهت منافع ملی کشور برنداشته و به مشی ضدملی خود که عملا کاتالیزور تحریمهای خارجی نیز به شمار میآمد ادامه دادند.
* ترامپیستها و منافع ملی؛ رابطه معکوس!
وقایع آمریکا در ماههای اخیر و به موازات آن اعلام همدلی و همصدایی برخی اصلاحطلبان داخلی با این حوادث، آن هم در شرایطی که واکنش قاطع ساختار سیاسی آمریکا به هرگونه اقدام علیه امنیت و مصالح ملی این کشور خط بطلانی بر ادعاهای اصلاحطلبان در زمینه آزادی نامحدود سیاسی در قلب دموکراسی لیبرال بود، گواهی از یک مسیر مشترک میان غربگرایان با قبله آمال آنها به شمار میآمد.
جریانی که 7 سال پیش با شعار رفع تحریمها و متهم کردن منتقدان به کاسبی تحریم توانست آرای مردم را کسب کند، این روزها دقیقا در زمانی که آینهای از رفتار گذشته خود را در حادثه حمله به کنگره آمریکا مشاهده میکرد، به هدف مشترکش با ترامپ برای فشار حداکثری به مردم کشورش اعتراف میکند. در چنین موقعیتی بدون هیچگونه اما و اگری میتوان میان منافع ملی و اهداف «ترامپیستهای داخلی» رابطهای معکوس برقرار کرد.
منبع: وطن امروز