236912 امدادگری با موتور تریل <p><span style="font-size: 12px">&laquo;ولی مرادخانی&raquo;، 38ساله و اهل زنجان است، نیمی از عمرش را در مناطق کوهستانی، صخره&zwnj;ای و سفرهای داخلی و خارجی گذرانده است. هم امدادگر است هم یک جهانگرد، در ایرانگردی هم دستی بر آتش دارد. نجات جان انسان&zwnj;ها در هر شرایطی شرط اول و آخر اوست. هر جا لازم باشد از سینه کوه بالا می&zwnj;کشد، او و اسب آهنینش امید مردم ساکن در مناطق دور افتاده و صعب&zwnj;العبورند کافیست باد به گوشش برساند اهالی نقطه&zwnj;ای از استان نیازمند کمک هستند، سوار بر موتور می&zwnj;شود و خود را به این مناطق صعب&zwnj;العبور و دورافتاده می&zwnj;رساند. اسب آهنین ولی همه&zwnj;جا همراه اوست از ماموریت&zwnj;های امدادی گرفته تا جهانگردی&zwnj;هایش که پیام صلح و دوستی را طی آنها به ملت&zwnj;های دیگر می&zwnj;رساند.</span></p><p><span style="font-size: 12px">7&zwnj;سال بیشتر نداشت که به قول قدیمی&zwnj;ها، از دیوار راست بالا رفتن را شروع کرد، البته الگوی زندگی&zwnj;اش را برادر بزرگتر خود، معرفی می&zwnj;کند که از کوهنوردان به&zwnj;نام زنجان است: &laquo; هفت&zwnj;سال داشتم که فعالیت&zwnj;های حرفه&zwnj;ای در رشته سنگ&zwnj;نوردی و کوهنوردی را شروع کردم، آن&zwnj;قدر شور و شوق این رشته در سرم بود که آرام و قرار نداشتم.&raquo; پشتکار، جدیت و عشق او به این رشته باعث شد تا عناوین قهرمانی کشوری و آسیایی را از آن خود کند. حالا، هم مربی فدراسیون سنگ&zwnj;نوردی ایران است هم رئیس هیأت کوهنوردی زنجان در جمعیت هلال&zwnj;احمر و هم مسئول واحد امداد ونجات کوهستان شده است.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><img src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=85905&amp;type=imgCenter" alt="" /></span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>نجات پدر و پسر ترکیه&zwnj;ای</b><br />مرادخانی یکی از هلال احمری&zwnj;های جهانگرد است. او&zwnj; سال گذشته همراه یکی از دوستانش با موتور راهی ترکیه شدند. &nbsp;قرار بود دور تا دور ترکیه را با همان موتور طی کنند: &nbsp;&laquo; ما در طول 12 روزی که در ترکیه بودیم حدود 7&zwnj;هزار کیلومتر راه پیمودیم . یکی از روزها در حالی&zwnj;که مسیر بین &laquo;ترابزن&raquo; و &laquo;سامسون&raquo; را طی می&zwnj;کردیم با یک دستگاه ون واژگون شده برخورد کردیم که داخل یک فضای دره&zwnj;ای شکل افتاده بود. مسیر به شدت خلوت بود و کسی متوجه این حادثه نمی&zwnj;شد. به&zwnj;سرعت به سراغ حادثه&zwnj;دیدگان رفتیم. پدر و پسری داخل ون گرفتار شده بودند. پسرک به&zwnj;شدت ترسیده بود و پدر ناامید از کمک بود. &nbsp;هر دو سالم بودند اما امکان خروج از ماشین را نداشتند با کمک دوستم و با رعایت تمام نکات ایمنی لازم هر دوی آنها را صحیح و سالم از داخل ماشین بیرون آوردیم. پدر به&zwnj;شدت تحت&zwnj;تأثیر کار ما قرار گرفت. وقتی خود را به&zwnj;عنوان امدادگران صلیب&zwnj;سرخ و جمعیت هلال&zwnj;احمر ایران معرفی کردیم محکم در آغوش&zwnj;مان گرفتند و تشکر کردند، برق شادی چشمان این پدر را هیچ&zwnj;وقت از یاد نمی&zwnj;برم. با صدایی که همراه بغض و شادی بود، می&zwnj;گفت شما فرشته&zwnj;های نجات ما بودید که خدا فرستاد . بعد از کمک&zwnj;رسانی ما خوشبختانه چند نفر از اهالی بومی منطقه هم رسیدند آنها هم وقتی فهمیدند ما عضو صلیب&zwnj;سرخ و هلال&zwnj;احمر ایران هستیم بسیار با محبت و احترام برخورد کردند.&raquo; آن روز ولی و دوستش بعد از خداحافظی از این پدر و پسر راهی مسیر خود می&zwnj;شوند اما پیام عشق و محبتی که در دل مردم آن منطقه کاشته&zwnj;اند هرگز فراموش نمی&zwnj;شود.<br /><br /><b>نجات توریست&zwnj;ها در مرز گیلان</b><br />قصه کمک&zwnj;های ولی و مسافران در راه&zwnj;مانده خارجی باز هم شنیدن دارد، نجات دو سوییسی از میان برف و بوران برای او به یادماندنی و شیرین است: &nbsp;&laquo; آبان&zwnj;ماه پارسال بود با بارش اولین برف زمستانی که بسیار سنگین هم بود همه غافلگیر شدند. ساعت 6 غروب به ما خبر رسید که دو توریست خارجی در مرز گیلان درگیر کولاک شده&zwnj;اند. از زمان اعزام تا رسیدن ما به محل لوکیشن اعلامی سه ساعت طول کشید. برف و بوران به&zwnj;شدت می&zwnj;بارید. ارتفاع برف به&zwnj;حدی بود که امکان ادامه راه با خودرو وجود نداشت. خودروها را رها کردیم و با پای پیاده ادامه دادیم.&raquo;</span></p><p><span style="font-size: 12px"><img src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=85906&amp;type=imgCenter" alt="" /></span></p><p><span style="font-size: 12px">بعد از حدود 8ساعت پیاده&zwnj;روی در بوران شدید و برف فراوان درحالی&zwnj;که نای راه رفتن برای امدادگران نمانده بود به خودروی موردنظر رسیدند. &laquo;خودرو میان برف&zwnj;ها گیر کرده بود . مسافران صحیح و سالم بودند. یک خانم و یک آقا. اصلا باورشان نمی&zwnj;شد در آن سیاهه شب درحالی&zwnj;که برف به&zwnj;شدت می&zwnj;بارید نیروهای امدادی از راه برسند. وقتی فهمیدند ما امدادگران هلال&zwnj;احمر و صلیب&zwnj;سرخ هستیم با تعجب می&zwnj;گفتند در کشور ما کسی چنین ریسکی در این شرایط خطرناک نمی&zwnj;کند اولویت نیروهای امدادی هم سلامت خودشان است بعد نجات جان انسان&zwnj;ها ما اصلا انتظار نداشتیم تا فردا کسی سراغی از ما بگیرد، این حرف آنها و خوشحالی&zwnj;شان خستگی را از تن ما بیرون کرد.&raquo;<br /><br />امدادگران برای اینکه توریست&zwnj;ها مسیر را با خودرو طی کنند بعد از در اختیار قرار دادن جیره غذایی و نوشیدنی به آنها شروع به بازکردن جاده از برف با دست&zwnj;های خالی شدند. حدود 200 متر از مسیر را با دست برف&zwnj;روبی کردیم تا این دو توریست مسیر را به راحتی طی کنند. بعد از اینکه توریست&zwnj;ها را نجات دادیم خودمان درگیر کولاک و برف شدید شدیم بدون جیره غذایی، درحالی&zwnj;که از شدت خستگی حالی برای هیچ&zwnj;کس نمانده بود. بعد از تماس&zwnj;های فراوان بالاخره ماشین&zwnj;آلات راهسازی از طارم رسید و راه را برای ما باز کردند .&raquo;<br /><br /><b>نجات طبیعت&zwnj;گردان میانسال در ارتفاعات</b><br />اول شهریورماه امسال هم ولی مرادخانی و تیم نجات کوهستان در یکی از صعب&zwnj;العبورترین نقاط استان جان دو طبیعت&zwnj;گرد ایرانی را نجات می&zwnj;دهند. جست&zwnj;وجو برای پیدا کردن این دو گردشگر در سیاهه شب کار آسانی نبود. &laquo;دم&zwnj;دمای غروب بود که از طریق پلیس 110 خبر رسید دو نفر طبیعت&zwnj;گرد در ارتفاعات مرز زنجان و گیلان گم شده&zwnj;اند و نمی&zwnj;توانند مسیر بازگشت را پیدا کنند. به&zwnj;سرعت همراه تیمی از نجاتگران کوهستان راهی منطقه شدیم این دو که یکی اهل گیلان بود و دیگری اهل زنجان بعد از صعود به ارتفاعات زنجان در راه برگشت، مسیر را گم کرده بودند. جیره غذایی&zwnj;شان تمام شده و خسته و درمانده چشم به راه کمک مانده بودند. در تاریکی شب تنها چیزی که می&zwnj;توانست به ما در پیدا کردن آنها کمک کند، روشنایی آتش بود از آنها خواستیم آتشی روشن کنند. آتش روشن شد، نقطه&zwnj;ای که در آن قرار داشتند به&zwnj;حدی سخت و صعب&zwnj;العبور بود که حدود 5 ساعت طول کشید تا ما خودمان را به آنها رساندیم. به محض رسیدن جیره غذایی را تقسیم کردیم و بعد از آرام کردنشان نسبت به انتقال آنها به محل امن اقدام کردیم.&raquo; مسیرهای سخت و صخره&zwnj;ای حتی در دل شب هم ولی و تیمش را نمی&zwnj;ترساند چون معتقدند نجات جان انسان&zwnj;ها ماموریت ذاتی آنها روی زمین است.</span></p><p><span style="font-size: 12px"><img src="http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=85907&amp;type=imgCenter" alt="" /></span></p><p><span style="font-size: 12px"><b>امدادرسانی با موتور به سیل&zwnj;زدگان</b><br />مرادخانی از آن عاشق&zwnj;های سرسخت و پر و پا قرص موتورسواری است حتی این عشق و علاقه را هم در مسیر فعالیت&zwnj;های امدادی خود به&zwnj;کار بسته است. در زنجان روستاها و مناطق مسکونی دورافتاده زیادی است که با خودرو قابل دسترس نیستند اما ولی، با اسب آهنینش از سد موانع این مسیرها می&zwnj;گذرد تا کمک&zwnj;های لازم را به اهالی این مناطق برساند: &laquo; 16&zwnj;سال است به صورت حرفه&zwnj;ای موتورسواری می&zwnj;کنم .&raquo;<br />امدادرسانی به سیل&zwnj;زدگان در روستای &nbsp;&laquo;آم&zwnj;آباد&raquo; را با همین موتور تریل انجام داد: &nbsp;&laquo; روستای آم&zwnj;اباد یکی از روستاهای دورافتاده و صعب&zwnj;العبور استان ما است که متاسفانه امسال شاهد وقوع سیل در آن بودیم و مردم به&zwnj;شدت آسیب دیده بودند. چاره&zwnj;ای نبود برای امدادرسانی و کمک به اهالی روستا، موتور تنها وسیله&zwnj;ای بود که سریع و بی&zwnj;دردسر ما را به این نقطه می&zwnj;رساند . وقتی با پک&zwnj;های مواد غذایی و لباس و ملزومات دیگر به منطقه رسیدم همه اهالی روستا متحیر از این حضور بودند و این حس و حال آنها تمام خستگی&zwnj;های بین راه را از تن من خارج کرد.&raquo;<br />یکی از آرزوهای مرادخانی یک سفر خارجی &nbsp;با پشتیبانی جمعیت هلال&zwnj;احمر است تا با نمادی از جمعیت هلال&zwnj;احمر در این سفر به صورت رسمی پیام صلح و دوستی ایران را به گوش همگان برساند.</span></p><p>&nbsp;</p><p><span style="font-size: 12px">منبع: روزنامه شهروند</span></p>