238661 گفت‌وگو با بانوی شاد و موفقی که در 65 سالگی به آرزویش رسید <p><span style="font-size: 12px">صحبتش را با لهجه &zwnj;شیرین شمالی و سلامی به امام رضا(ع) آغاز می&zwnj;کند. خانم زهرا گرمابه، بانوی گرگانی 69 ساله و سرزند&zwnj;ه&zwnj;ای است که با درایت و پشتکار مثال زدنی&zwnj;اش می&zwnj;تواند الگوی خوبی برای تمام هم&zwnj;سن&zwnj;وسالانش باشد. او که در این سن عازم سفر کاری 50 روزه است، 4 فرزند و5 نوه دارد، از شرایط زندگی&zwnj;اش راضی است و درباره فعالیت&zwnj;هایش در چندسال اخیر می&zwnj;گوید: &laquo;سال&zwnj;ها به علت محدودیت&zwnj;های خانوادگی از انجام هرگونه فعالیت هنری در حیطه تئاتر و سینما محروم بودم تا این که در65 سالگی همه کارها &nbsp;را رها کردم، به دنبال علاقه&zwnj;ام که فعالیت در تئاتر بود رفتم و خوشحالم در این چند سال به همه&zwnj; آرزوهایم رسیده&zwnj;ام.&raquo;<br /><b>&nbsp;تازه اول راه هستم</b><br />این بانوی سرزنده زندگی&zwnj;اش را این&zwnj;گونه توصیف می&zwnj;کند: &laquo;بیشتر هم&zwnj;سن و&zwnj;سالانم در این دهه از عمرشان خانه&lrm;نشین می&zwnj;شوند، لباس&lrm;های تیره به تن می&zwnj;کنند و زندگی&zwnj;شان را تمام شده می&zwnj;دانند. اما من خودم را تازه اول راه رسیدن به آرزوهایم می&zwnj;بینم. شما باید بیایید و از نزدیک من و زندگی&zwnj;ام را ببینید، در هر مناسبتی لباس&zwnj;های محلی با طرح و رنگ های شاد و متنوع می&zwnj;پوشم.&raquo; او در ادامه، داستان واردشدنش به حرفه تئاتر را این&zwnj;چنین تعریف می&zwnj;کند: &laquo;&zwnj;همیشه از خدا می&zwnj;خواستم دوران سالمندی&zwnj;ام را قشنگ بگذرانم و مزاحمتی برای فرزندانم ایجاد نکنم، به همین&zwnj;دلیل در مرکزی که در زمینه خدمات&zwnj;رسانی به سالمندان فعالیت داشت، ثبت&zwnj;نام کردم. یک روز اعلامیه کلاس&zwnj;های بازیگری را دیدم، بلافاصله شرکت کردم و بعد از ماه&zwnj;ها تلاش بی&zwnj;وقفه به&zwnj;طور رسمی وارد عرصه تئاتر شدم.&raquo; درخور &nbsp;ذکر است همچنین در سریال &laquo;عمه خانم&raquo; که قرار است به زودی پخش شود هم ایفای نقش کرده و در دو مجموعه تلویزیونی &laquo;زیستن&raquo; (با محوریت سالمندان) و &laquo;مینی&zwnj;بوس&raquo; هم نقش اول را &nbsp;داشته است.<br /><b>همیشه خنده می&zwnj;کنم!</b><br />خانم گرمابه درباره سبک زندگی&zwnj;اش در این سال&zwnj;ها می&zwnj;گوید: &laquo;هرروز در پارکینگ خانه&zwnj;ام حرکات ورزشی انجام می&zwnj;دهم و رژیم غذایی مخصوصی دارم. در خانه&zwnj;ام همیشه به روی مهمان&zwnj;ها باز است. خداوند یک شادی ذاتی در وجود من قرار داده که برای خانواده&zwnj; خودم هم عجیب است. هیچ&zwnj;وقت بیکار نمی&zwnj;مانم تا ذهنم فرصت فکرکردن به ناراحتی&zwnj;ها را پیدا نکند، به&zwnj;جایش با حفظ کردن سرود و دیالوگ&zwnj;ها خودم را مشغول می&zwnj;کنم. نوه کوچکم هم همراه با من دف می&zwnj;زند و به من انرژی می&zwnj;دهد. مدت زیادی است دارو مصرف نمی&zwnj;کنم و از لحاظ جسمی و روحی سالمم. اطرافیان از من به شادی یاد می&zwnj;کنند و در همه&zwnj; محافل محبوب هستم.&raquo; سپس با لهجه زیبای شمالی اضافه می&zwnj;کند: &laquo;چون همیشه خنده می&zwnj;کنم&raquo;!<br /><b>&nbsp;غصه خوردن را رها کنید</b><br />این بانوی هنرمند استدلال جالبی دارد: &laquo;سال&zwnj;ها زحمت کشیدیم و فرزندان تحصیل&zwnj;کرده تحویل جامعه دادیم، حالا نوبت مسئولان است که تمهیدات لازم برای رفاه و آسایش ما سالخوردگان را فراهم کنند. اگر سالمندان شاد باشند یک جامعه، &nbsp;شاد خواهد بود و بیماری&zwnj;ها وهزینه&zwnj;ها کاهش خواهد یافت.&raquo; او در پایان خطاب به هم&zwnj;سن و سالانش می&zwnj;گوید: &laquo;غصه خوردن را رها کنید، چون هیچ دردی را &nbsp;دوا نمی&zwnj;کند. به مکان&zwnj;های اطراف&zwnj;تان که در زمینه&lrm; رسیدگی به سالمندان فعالیت دارند مراجعه و در جمع&zwnj;های شاد شرکت کنید. الان زمان غصه&zwnj;خوردن نیست. جسم شما دیگر توان و تحمل سابق را ندارد، از غم وغصه خوردن بیمار و زمین&zwnj;گیر می&zwnj;شوید و زحمت نگهداری&zwnj;تان بر دوش بچه&zwnj;ها می&zwnj;افتد.&raquo;<br />نویسنده : مهدیس مرادیان| خبرنگار</span></p><p>&nbsp;</p><p><span style="font-size: 12px">منبع: خراسان</span></p>