251024 نقدی بر سریال «می‌خواهم زنده بمانم» همزمان با پایان فصل اول «می‌خواهم زنده بمانم» را اگر بخواهیم از لحاظ تکنیکال و شرایط تولید بررسی کنیم یکی از بهترین تولیدات دو دهه اخیر هنرهای نمایشی ایران است. <p><span style="font-size: 12px">هم از حیث قوت و استحکام در فیلمنامه و هم از لحاظ انرژی بسیار جدی و کنش دقیقی که در حوزه فرم و فیلمبرداری و تدوین اثر ما کمتر تولیدی را سراغ داریم که تا این حد همه چیزش به قاعده باشد و اینقدر با حساب و کتاب و دقت ساخته شده باشد. این نشان می&zwnj;دهد که تیم تولید انرژی جدی مصروف کرده&zwnj;اند که واقعا یک اثر هنری استاندارد تولید کنند و این به نظرم بسیار جای ستایش دارد.<br />این سریال روایتگر یک گسل تاریخی است و درست در میانه یک فرآیند گذار تاریخی-اجتماعی داستانش را روایت می&zwnj;کند. یعنی انتهای دهه شصت و پایان جنگ و آغاز دوران سازندگی.<br />این گذار تاریخی اثرات اجتماعی عمیقی بر جامعه ایرانی گذاشت. کاراکتر کاوه با بازی علی شادمان، دشتی با بازی مهران احمدی و امیر شایگان با بازی حامد بهداد اصلی&zwnj;ترین ویژگی مشترکشان بلندپروازی و میل به توسعه شتابان است. این دقیقا همان اتفاقی بود که در فرآیند گذار در کشور رخ داد. این تغییرات خیلی منطبق بر سنت&zwnj;های جامعه ایرانی نبود و مصائبی را به بار آورد که حاصل یک توسعه شتابان و غیرفرهنگی بود. این بلندپروازی کاراکترها دقیقا معلول فضای ذهنی همان دوره است.<br />یکسری افراد در آن مقطع خواستند یک شبه ره صدساله بروند و به گمان اینکه بعد از جنگ می&zwnj;توان خیلی زود پیشرفت کرد به سمت راه&zwnj;های ناسالم اقتصادی و زد و بند پیش رفتند و عده&zwnj;ای نیز به سمت کارهای به ظاهر سالم و در باطن شبهه&zwnj;ناک مثل شهرک&zwnj;سازی و ساخت و ساز بی&zwnj;رویه روی آوردند. در آن مقطع اتفاقات اجتماعی و اقتصادی خاصی رخ داد که اثراتش را هنوز هم جامعه ایران حس می&zwnj;کند.<br />اوج این اتفاقات در دهه هفتاد به شورش مشهد و اسلامشهر باز می&zwnj;گردد که نتیجه همین توسعه نامتوازن و سیاستگذاری&zwnj;های اشتباه در ابتدای دهه هفتاد بود. جامعه ایرانی به واسطه تورم شدید و سیاست&zwnj;های اشتباه تعدیل ساختاری دچار تکان&zwnj;های شدید هویتی شد. روایت می خواهم زنده بمانم دقیقا به همان مقطع باز می&zwnj;گردد. درست در زمانه&zwnj;ای که کمیته انقلاب اسلامی، جای خودش را به نیروی انتظامی داد و نهادهای انقلابی رفته&zwnj;رفته به واسطه رویکرد دولت، کارکرد خودشان را از دست دادند. با وجود اینکه خط اصلی داستان یک روایت عاشقانه را دنبال می&zwnj;کند، اما شرایط و بسترهای تاریخی و اجتماعی دوره خودش را به خوبی مورد توجه قرار می&zwnj;دهد؛ که از این منظر می&zwnj;توان گفت با یک فیلمنامه منسجم و دارای کارکرد درست روبه&zwnj;رو هستیم. در تولیدات سینمایی و سریال کمتر اثری را سراغ داریم که در مقطع تاریخی خود به خوبی بتواند روایت کننده درست زمانه خودش باشد . بنابراین می&zwnj;خواهم زنده بمانم از این حیث دارای ویژگی بارزی است. مخاطب در این سریال با چند مدل شخصیت روبه&zwnj;رو است. شخصیت&zwnj;هایی مانند کاوه که از طبقه متوسط تلاش می&zwnj;کنند در شرایط نابرابر و با نگاه ناسالم به جایگاه بهتری برسند. امیر شایگان نماینده جریانی است که سعی کرد از فضای توسعه محور آن دوران خودش را به افراد و باندهای سیاسی و اقتصادی برساند و همایون حقی نماینده افرادی است که هنوز در فضای پیش از انقلاب سیر می&zwnj;کنند. در این میان افرادی همچون نادر سرمد نیز زیر پاهای جاه&zwnj;طلبی عده&zwnj;ای از بین می&zwnj;روند و دست به کارهایی می&zwnj;زنند که در نهایت منجر به جنایت&zwnj;های بسیاری می&zwnj;شود.</span></p><p><span style="font-size: 12px">در نهایت می&zwnj;توان گفت این اثر یک اثر استاندارد در حوزه نمایش خانگی است که می&zwnj;تواند معیار خوبی برای رشد کیفی آثار باشد و از این به بعد مخاطب به کمتر از استانداردهای این سریال راضی نمی&zwnj;شود.<br />توجه حرفه&zwnj;ای محمد شایسته در مقام تهیه کننده به قواعد تولید کم&zwnj;نقص یک اثر که در یک دوره تاریخی می&zwnj;گذرد نشان می&zwnj;دهد که می&zwnj;توان هنوز هم با معیارهای صحیح به سراغ ساخت آثار باکیفیت رفت. طراحی صحنه و لباس و تصویربرداری در این سریال از استانداردهای فعلی به مراتب بالاتر بود و این نوید روزهای بهتر را برای نمایش خانگی می&zwnj;دهد.</span></p><p>&nbsp;</p><p><span style="font-size: 12px">منبع: پارسینما</span></p>