۱۳۹۹/۶/۲۴ - ۱۶ : ۱۹
اقبال بزرگ استقلال
اقبال بزرگ استقلال
خبر روز، در میان خبرهاى چپاندرقیچی فراوانى که این روزها به گوش میرسد، خبری بود که از جانب تیم الوحده امارات آمد که به AFC رسماً خبر داد بهطور رسمی که: ... ما نیستیم! با یک برد برابر الشرطه عراق یک- صفر و یک تساوى یک- یک مقابل الاهلى عربستان، الوحده موقعیت خوبى داشت ولى باز هم میگوید نیستیم! دلیل انصراف و پا پس کشیدن الوحده که دو بازى پیدرپى با استقلال داشت که اولینش همین پسفردا باید انجام میشد، ترسیدن از ویروس کروناست!
به این ترتیب، خدا خواست که استقلال تیم الشرطه عراق را مغلوب کند و راهى مرحله بعدى شود! حکایت استقلال، حکایت جالبى است:
... نه چک زدیم و نه چونه، عروس اومد تو خونه! استقلال، یکشنبه آینده اول با الشرطه عراق روبهرو میشود که باید برنده شود و لاغیر! سپس روز چهارشنبه دوم مهر، باید روبهروى الاهلى بایستد که در بازى اول 2- یک مغلوبش شده! به یمن قدم «عمو نصى» استقلال فارغ از گربهرقصانى استراماچونى، با همه اطلاعات ضد و نقیضى که درباره اش به گوش میرسد، حتماً باید مرحله یکچهارم را با موفقیت طى کند! مغلوب کردن الشرطه عراق، در اصل کارى ندارد ولى یادمان باشد، تقابل این دو تیم در تهران یک- یک مساوى تمام شد!
در میان بداقبالیهای فراوان که دامن استقلال را رها نیز نمیکند، عقب کشیدن الوحده یک هدیه ناگهانى بود! و حالا این سؤال مطرح است: استقلال از عهده الشرطه برخواهد آمد؟
... ما میگوییم، تیم الشرطه را نبریم پس کدام تیم را میتوان مغلوب کرد؟ ما حتى باور داریم که استقلال میتوانست الوحده را هم مغلوب کند! آنهم در هر دو بازى! راستى، شما از ماجراى استراماچونى چه چیزى دستگیرتان شد؟ باز هم دروغ؟ باز هم لاپوشانى واقعیت؟ باز هم...
هرکس را بهر کارى ساختند
از استقلال گفتن و از سعید رمضانى نگفتن، نوعى بدسلیقگى است! رمضانى، از جانهای شیفته و دلهای پاکى است که در فوتبال نظیرشان کم است! سعید را بهواسطه نسبت سببى اش با مرحوم ناصر حجازى نباید شناخت، چراکه خود او ویژگىها و حسنات بسیارى دارد، ازجمله اینکه صاف است و بیغش مینماید و دودوزهباز نیست! ظاهر و باطن دوگونهای ندارد و همانى است که مینماید! صادق و یکرو! رمضانى براى سرپرستى استقلال که ویژگیهای خاصی میطلبد، ساخته نشده او با حرفهایش، فرهاد را هم به نقد کشیده است!
راست و دروغ وعده به یحیی
حرفهای یحیى از سر خشم نبود و البته سناریو هم نبود که خستگى او را نشان میداد و آستان تحملش را! خسته از مشکلات تمامنشدنى! خسته از وعدههای تمامنشدنى! خسته از اینکه یحیى را و مشکلات عینى اش را، در ردیف دردسرهاى درجه چندم قراردادن! برخوردى که برخورنده بود! به حساب آمدن یا نیامدن!
یحیى شاید از این به ستوه آمده بود که در مدیران، همزبانى ندارد و کسى حرفهای روشن او را متوجه نمیشوند! پرسپولیس ناگهان با هجوم مسائل بازدارنده مواجه شد ولى غمخوارى نداشت و دریغ از کسى که چند کلمه حرف خوشایند بر زبان آورد و مدیرانى که به یکدهم وعدههای مکرر در مکرر خود یا وظیفهشان عمل کنند! همش وعده! همش وعید! و صدالبته که یک دنیا هم انتظار! شام و ناهار هیچى، آفتابه لگن هفت دست! فقط افاده!
پرسپولیس باید تیم خود را تقویت کند، ولى شاهد است که بهترین بازیکنانش هم در حال رفتن هستند! و شاهد است که در ازاى از دست دادن بازیکنان تراز اول ایران، جانشینانى را آورده که «امان از دل لیلى»! همه محتاج از نو ساخته شدن! همه متعلق به تیمهای متوسط لیگ برتر! سرمربى پرسپولیس که مسابقه یارگیرى را در فصل تیم بستن میباخت، عصبى شد که کاملاً هم بهجا و عادى بود!
یحیى، عصبانىتر هم میشد، آنهم وقتى که میدید هنوز نیامدهها، طاقچه بالا هم میگذاشتند! یحیى در این اوضاع قاراشمیش بود که جوش آورد و خوددارى نتوانست و اختیار زبان همیشه نرم و تحتکنترلش را از دست داد و نالید از وعدههای بهجا نیامده و از دروغهای فراوان گفته شده! براى یحیى، دروغ گفتن مترادف و لازمه موفق شدن، نبود و نیست و کاش که هیچوقت هم نشود!
نهیب یحیى بهموقع بود! بهجا بود! مؤثر بود و بهخود آورنده بود! نو پرسپولیسیهاى تازهبهدوران رسیده، دانستند که انگار این «تو بمیرى» از آن تو بمیرىها نیست و ناچار شدند، ماستهای اهمال و دلگندگى را کیسه کنند!