۱۳۹۹/۸/۱۰ - ۱۰ : ۱۴
سرمقاله کیهان/ راه و رسم ایستادن بر پای خویش
سرمقاله کیهان/ راه و رسم ایستادن بر پای خویش
1- جرج جرداق؛ نویسنده مسیحی لبنانی در اثر ارجمند و شاهکار مانای خود «صدای عدالت انسانی» مینویسد «علی(ع)، اندوختن ثروتهایی را که بیزحمت و کوشش و کفایت و کاردانی به دست آید برای اجتماع شایسته نمیدانست. ثروتهایی که سرانجام باعث روی کار آمدن طبقه خوشگذران و تنبل و بیکارهها، و شکمگندههایی که بهحساب فقر و فاقه توده مردم به عیش و لذت میپردازند؛ و طبقه نیازمندان و مستمندانی که کار میکنند و زحمت میکشند ولی امیدی به دستیابی به غذا و پوشاک ندارند، که پایان چنین وضعی به انحطاط اخلاقی فرد و اجتماع منتهی میشود. فقرا و مستمندان قربانی ثروتمندان میگردند و زحمتکشان فدایی تبهکاران کمعقل و احمق میشوند و اخلاق نیز قربانی هر دو طبقه میشود... آری، امام با فکر صائب و سلامت فطرت و خوی بزرگ خود دریافت که هر نظام و رژیمیکه در پی رفع نیازمندی عمومی نباشد، فاقد ارزش و اعتبار است. هر قانونی که به اختلافات مردود طبقاتی پایان ندهد، مطرود و منفور است...»(جلد اول، ص237)
2- «یدالله مع الجماعهًْ»! تنها راه استقلال و آزادی و زندگی باعزت و پرنشاط، ایستادن بر پای خویش است. برای تحقق آرمانهای بزرگ مردمیترین انقلاب تاریخ و شرمنده نشدن در برابر خون پاکترین فرزندان این سرزمین و... بالاخره برگرداندن شر و مکر دشمن به خودش و به زانو درآوردن آن باید از بزرگترین سرمایه و عامل اصلی برپایی و تداوم انقلاب یعنی «مردم» غافل نشد. مردم که باشند و انقلاب را از خود بدانند؛ برای مصاف دادن با هر دشمن و شرارتی کافی است. این شعار و رویابافی نیست؛ قانون تاریخ است. سنت الهی تبدیلناپذیر حاکم بر خلقت است. تلاش بیوقفه بدخواهان برای شکاف انداختن میان مردم و تفرقهافکنی بین مردم و مسئولان از همین روی است. حرمت و حقوق فردی و اجتماعی مردم باید تمام و کمال حفظ و رعایت شود. نیازهای ابتدایی مردم مثل نان و آب و مسکن و آموزش و شغل و ازدواج باید به آبرومندانهترین شکل برآورده شود.
این همه توصیه و نصیحت و هشدار بزرگان دین و عالمان به حقیقت هستی در اینباره که در منابع روایی و حدیثی معتبر و بالاتر از همه کتاب خدا آمده است؛ شوخی نیست. برای باور کردن و عمل بر وفق آن است.
3- در مقابل انقلاب بزرگ و تاریخی ملت ایران، یک سیستم و نظام و دیدگاه تمدنی به تخاصم ایستاده و دشمنی میکند، نه یک فرد و دولت. که اگر آن فرد برود یا دچار تحول اخلاقی یا ایدئولوژیک شود، یا حتی آن دولت برود و دولت دیگری جانشین آن بشود؛ تقابلها و دشمنیها هم به پایان خواهد رسید. همه چیز گل و بلبل خواهد شد. این نهایت سادهاندیشی است. این عین نشناختن واقعیات و مناسبات حاکم بر روزگار کنونی است. این همان مکانیزم استحمار و تحمیقی است که پادوهای غرب و عناصر نفوذی شبهخودی یکسره تلاش میکنند در جهت غفلت و نفهمیدن و نشناختن به ذهن و فکر مردم القا نمایند. این در حالی است که نظر و دیدگاه بسیاری از مقامات و سیاستمداران غربی نیز با نظر این بزککنندگان غرب یکصد و هشتاد درجه متفاوت است. هفته پیش بود که نماینده ویژه آمریکا در امور ایران صریحا اعلام کرد «ترامپ یا بایدن؛ فرقی نمیکند. فشار بر ایران ادامه دارد. فشار حداکثری بر ایران ادامه خواهد داشت فرقی هم نمیکند رئیسجمهور آینده چه کسی باشد.» بحث زید و عمر و نیست. جنگ، جنگ تمدنهاست. غرب دریافته و میداند در ایران چه اتفاقی افتاده و انقلاب اسلامی یعنی چه؟!
4- برای ایستادن بر پای خویش واقعیات دنیایی را که در آن زندگی میکنیم باید فراتر از خوشباوریها و رسوبات ذهنی و اطلاعات غلط و... بشناسیم. این گام اول و تعیینکنندهای است که در هر کار و رسیدن به هر هدفی باید به فرموده مولا(ع) محکم برداشت«... و تد فیالارض قدمک»! راستی آن است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که چند قرن است صاحبان ثروت و قدرت همه چیز را در خدمت منافع خود به کار گرفته و هرچه هم زمان میگذرد حریصتر و طمعکارتر و در عین حال بینقابتر و صریحتر برای رسیدن به اهداف غارتگرانه سیاستهای خود را سر و شکل داده و مناسبات جهانی را به بازی میگیرند. در روزگاری زندگی میکنیم که صاحبان سرمایه و صنعت و تمدن نقاب حقوق بشر و دموکراسی و لیبرالیسم و اومانیسم و... را از چهره برداشته و علنا بر ضد هر ملک و ملتی که میخواهد «خودش» باشد؛ از عزت و شرف و استقلال خود دفاع کند، به آنها باج ندهد و ننگ وابستگی و ذلت را نپذیرد؛ قداره میکشند و تهدید میکنند و تحریم وحشیانه راه میاندازند و پهلوان پنبههای احمقی مثل صدام و فرقههای منحرفی مثل داعش و... را به جانشان میاندازند تا «بسر بن ابی ارطاه»(نیاکان داعشهای امروز) وار امان و آسایش را از آنان بگیرند و عزیزترین عزیزانشان را به خاک و خون بکشند و در روزگاری زندگی میکنیم که موجودی خبیث که بیاغراق ننگ بشریت است رئیس جمهور کشوری میشود که امروز مظهر و مرکز تمدن غرب است، و یا سرنوشت کشوری که خود را مهد آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و نماد تمدن برخاسته از رنسانس و انقلاب فرانسه میداند به دست دلقکی افتاده که با وقاحت و لمپنوار علیه مسلمانان عربده میکشد و به مقدسات آنها توهین میکند و تهدید میکند که «انتشار کاریکاتورهای موهن علیه شخصیتی که میلیاردها انسان مرید و پیرو مکتب او هستند؛ ادامه پیدا خواهد کرد.» در روزگاری زندگی میکنیم که صاحبان تمدن امروز، درباره جهان اسلام بغض و کینهای غیرقابل کتمان دارند و مرتجعانه در سر و رویا سودای انتقام جنگهای صلیبی و پاسخ دادن به ضربات خردکنندهای را میپرورانند که از سوی مجاهدین اسلام و سردارانی چون موسی بن نُصیر، طارق بن زیاد، صلاحالدین ایوبی و... بر پیکر آنان فرود آمد. و... و در باره انقلاب اسلامی نیز از روز اول پیروزی تا همین امروز با زبانی به جز «تغییر رژیم»(regime-change) درباره ما صحبت نمیکنند.
در چنین روزگار و واقعیات غیرقابل انکار، آیا عقلائی است و میشود برای سرپا ماندن و با شرف و افتخار زیستن به این قدرتها و قدرتمداران تکیه کرد و به حمایت و همکاری آنها دل بست؟ و از آنها توقع داشت طی مذاکراتی دوستانه و محترمانه در پویایی و شکوفایی اقتصادی و رو به راه شدن وضع معیشتی و زندگی مردم با ما همکاری داشته باشند؟! یا اینکه باید آنطور که آنها میخواهند«عقلائی و نرمال» شویم و به توصیه بعضی بر خویش کافران و غرب باوران به ظاهر وطنی به شیوه رئیسجمهور صربستان در دفتر کار آدمکشی مثل ترامپ حاضر شویم و جلوی میز او دو زانو بنشینیم و شنونده فرمایشات و اوامر ایشان باشیم؟!! امروز حتی رئیس جمهور کشورمان هم که نگاه خوشبینانهای به غرب داشت، در جلسه حضوری ستاد ملی کرونا با رهبر معظم انقلاب همان سخن منتقدان دلسوز و هشدارهای آنان طی چند سال اخیر را بر زبان آورده و میگوید؛ «در ماجرای کرونا برای ما روشن شد که تکیه بر توان داخلی و نگاه نکردن به دست دیگران تا چه حد برای ما مهم است و فهمیدیم که در روزهای مبادا باید روی پای خودمان بایستیم چرا که دیگران ما را حتی در مسائل مربوط به حقوق بشر، بهداشت و درمان و نجات جان انسانها یاری نمیکنند...».
5- آنهایی که اهل فن هستند و ظرفیتهای سرشار نهان و آشکار این ملک پرگهر را در زمینههای مختلف از جمله ابعاد اقتصادی میشناسند معتقدند تحریمهای وحشیانه دولت تروریست و ضد حقوق بشر آمریکا با وجود آسیبها و ضررهایی که دارد اما نتوانسته و نمیتواند ایران را از پای درآورد. طی چند سال اخیر بارها از زبان متخصصان و کارشناسان و همچنین مسئولان اجرایی و شخص اول دولت شنیده و خواندهایم که ضریب تأثیر مخرب تحریمها بر اقتصاد مملکت و معیشت مردم بسیار کمتر از مشکلات ساختاری و ساختگی درونی است. مشکلات و موانعی که حل آنها بیش از آنکه به تحریمها مربوط باشد به همت و تلاش و کار و ابتکار مدیران و مسئولان کشور بستگی دارد. در چنین شرایط و تحلیلی وقتی از زبان دو تن از مسئولان دولتی میشنویم که «برخی دولتیها اداره امور کشور را رها کردهاند» و یکی از همین دو نفر که از وزیران فعلی هم هست چندی پیشتر گفته بود «بعضی امور اجرایی متولی ندارد «و مثال زده بود» همین موضوع ترخیص کالاهای اساسی را اگر من اختیار داشته باشم، یکشبه حل میکنم»!، آن وقت بیشتر به صحت اظهارات فوق باور میکنیم. ریشه اصلی مشکلات و موانع «داخلی» است. این مشکلات بدون تردید راهحل دارد و راهحل هم به تدبیر و مجاهدت خودمان بستگی دارد.
6- یکی از برکات و کارکردهای انقلاب اسلامی این بوده و هست که ماهیت زشت و ضدانسانی و پشت نقاب پنهانشده صاحبان قدرت در آمریکا را برملا کرده و از سوی دیگر، پوشالی بودن قدرت آنها را آشکار ساخته و آن جمله طلایی و ماندگار خمینی کبیر را عملاً ثابت کرده است که در مصاف با انقلاب بزرگ اسلامی مردم قهرمان و مومن ایران «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»! طی چهل و یکسال گذشته اتفاقات بسیاری عرصه اثبات این سخن برگرفته از ایمان عمیق به قوه لایزال الهی و باور به سنتهای قرآنی حاکم بر زمین و زمان بوده است. آمریکای امروز، آمریکای درگیری و آشوب سرکوب است که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در آستانه جنگ داخلی قرار گرفته... امروز واقعاً به همان «شیر بییال و دم و اشکمی» تبدیل شده است که روزی امام راحل آن را وصف کرد.
چند روز پیش بود که «رابرت اوبرایان» مشاور امنیت ملی آمریکا- که معمولا از بین ضدایرانیترین عناصر انتخاب میشوند- صراحتا اعتراف کرد «دیگر امکان تحریم بیشتر از این درباره ایران وجود ندارد»!، یک تحلیلگر رسانهای هم در همین روزها در نشریهاش «نشنال اینترست» نوشت «آمریکا باید به این نتیجه برسد که سیاست فشار حداکثری بر ایران برایش فاجعهبار بوده است»! و از اینگونه اعترافات فراوان از اردوگاه دشمن به گوش میرسد. آری باید بیش از همیشه باور داشت که «دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند» و این البته به شرطی است که از «درون» محکم و متحد باشیم. مردمداری و روحیه خدمتگزاری و تلاش بیامان و خستگیناپذیر برای رفع نیازمندی تودههای مردم و کوتاه کردن دست انگلها و مزاحمان و مال مردمخوارها و برچیدن بساط آفت ویرانگر تبعیض و بسط و حاکمیت هرچه بیشتر «عدالت» و... بهترین و تنها راه محکم بودن درون و یأس و شکست دشمنان قسمخورده بیرونی است.