۱۳۹۹/۹/۱۶ - ۰ : ۳۶
پایان دوپینگ سیاسی؛ در دفاع از طرح هسته ای مجلس
پایان دوپینگ سیاسی؛ در دفاع از طرح هسته ای مجلس
سعید آجورلو / حملات چند روز گذشته از ناحیه حامیان دولت به طرح هستهای مجلس، واکنشی احساسی و سیاسی به شکلگرفتن زمین بازی جدیدی است که توانایی تغییر زمین ساختهشده توسط اصلاحطلبان و جریان سیاسی دولت را با توجه به محیطهای گفتمانی، سیاسی-اجتماعی و بینالمللی دارد. به بیان سادهتر، زمین بازی جدید از ظرفیت لازم برای قطع کردن چرخه «سیاست خارجی-اقتصاد-سیاست داخلی» که از رموز پیروزی اصلاحات در انتخابات 92 بود، برخوردار است و حرکتی در جهت تغییر موازنه قدرت با تاثیرگذاری بر مولفههای اجتماعی و سیاسی و بینالمللی قلمداد میشود.
برای توضیح درباره روح حاکم و رویکرد «عقلانیت انقلابی» که منجر به تهیه این طرح شده است، از نقدهایی که به آن وارد آمده، استفاده میکنم تا در فضایی واقعی و عینی توضیح دهم که این طرح چرا و چگونه به سود منافع ملی کشور و ایرانیان خواهد بود.
استدلالهای حامیان دولت و اصلاحطلبان در نقد مصوبه مجلس عبارتند از:
طرح مجلس موجب خواهد شد که راه بازگشت بایدن به برجام مسدود شود و او بهجای انعطاف در مقابل ایران، سرسختی بیشتری نشان دهد(محتوای نوشته آقای احمد زیدآبادی).
طرح مجلس رویکردی سیاسی دارد و هدف اصلی آن مذاکره با ایالات متحده در دوره بعدی توسط اصولگرایان است(محتوای گفتههای آقای عباس عبدی).
دولت از توان بالای دیپلماتیک برخوردار است و نباید در امری که در آن مسلط است، دخالت کرد. نهایتا قوای دیگر میتوانند نقش مشاور و یاور داشته باشند(صحبتهای آقای روحانی).
پیش از این، پروتکل الحاقی و غنیسازی 20درصدی موجب رفع تحریمها نشدند(صحبتهای آقای علیربیعی).
در کنار حامیان دولت و اصلاحطلبان، برخی دلسوزان انقلاب هم از این سخن میگویند که قانون مجلس همچنان در کانتکست برجام قرار دارد و توانایی عملیکردن تعهدات طرف غربی را ندارد.
سیاست خارجی مبتنی بر عقلانیت انقلابی
با توجه به آنچه گفته و نوشته شده، رویکرد «عقلانیت انقلابی» بهعنوان پشتوانه نظری طرح جدید مجلس میتواند نشانهای از شکلگیری دیپلماسی در تراز گام دوم انقلاب اسلامی با مولفههایی چون عزتطلبی، منفعتخواهی ملی و جامعهگرایی باشد. تاکنون دیپلماسیهای موجود در عرصه سیاسی کشور ذیل دوقطبی مذاکره و سازش با غربگرایان شکل گرفته بود و بهنوعی پاسخ جریان انقلابی به این جریان، بازی در زمین آنها بود که به سود آنها تمام میشد؛ چه متضاد و چه موافق. بر همین اساس، استراتژی جدید سیاست خارجی با توجه به سه محیط گفتمانی، اجتماعی-سیاسی و بینالمللی به دنبال «سامان قدرت ایران در عصر دگرگونی نظم جهانی» است.
منظور از «محیط گفتمانی» در این تحلیل، تعهد نظری و عملی به گزاره علاج داخلی اقتصاد، بدبینی به راه لغو تحریمها و حرکت به سمت «خنثیسازی اثر تحریمها» با قویشدن مردم، جامعه و کشور بر اساس راهبرد رهبر انقلاب است. مراد از «محیط اجتماعی-سیاسی»، تحلیل و درک جامعه از راههای قویشدن کشور است که جهتگیری خود را در عرصههای مختلف اجتماعی و در نهایت در سطح پیوند سیاست و جامعه در نهاد انتخابات نشان میدهد. انتخابات البته تنها راه عینیشدن جریان اجتماعی نیست و این جریان در سطح شبکههای اجتماعی بروز و ظهور دارد. این محیط نقش تعیینکنندگی در رویکردهای دولت نسبت به مسائل مختلف دارد و حکمرانی بدون توجه به این محیط، به بحران مقبولیت و بیاعتمادی و شکاف دولت-ملت منجر میشود.
«محیط بینالمللی» اما به مجموعه نظام بینالملل گفته میشود که شامل برایند قدرتهای فرامنطقهای و رویکرد قدرتهای منطقهای و جهتگیری نهادهای موثر بینالمللی است. این محیط شامل سه بخش «هژمون»، «بیطرف» و «همراه» است که مواجهه با هر کدام دارای ظرایف و دقایق خاص خود است. باتوجه به سه محیط مذکور میتوان هر یک از نقدهای بیانشده به طرح مجلس را آسیبشناسی کرد و به آنها پاسخ داد.
درباره سخن برخی اصلاحطلبان که طرح مجلس را موجب دورشدن بایدن از برجام و سرسختی بیشتر او میدانند، باید گفت این نگرش که بایدن بدون پیششرط برای مذاکرات جدید در حوزههای دفاعی و منطقهای به برجام بازمیگردد، با واقعیتهای «محیط بینالملل» در تضاد است. برعکس آنچه جناب ربیعی گفتهاند، اتفاقا اجرانکردن پروتکل الحاقی و غنیسازی 20درصدی، پشتوانه چانهزنی تیم دیپلماتیک دولت آقای روحانی در مذاکرات هستهای بود. اصلاحطلبان که خود بارها از باب عملگرانبودن در سیاست خارجی، جریان انقلابی را مورد انتقاد قرار دادهاند، اکنون خود در دام همین نقد افتادهاند و با نگاهی «لیبرالی» روابط بینالملل را تحلیل میکنند، درحالیکه در خاورمیانه فعلی جز با نگرش «رئالیستی» و در بهترین حالت «نورئالیستی» نمیتوان تحلیل مبتنی بر منافع ملی ارائه کرد. چنین خطایی در نگاه به دیپلماسی بایدن هم متاسفانه از جانب حامیان دولت وجود دارد و حتی بدعهدی اوباما، بیعملی اروپا و قانون جنگل دوران ترامپ نتوانسته اندکی از این خوشخیالی و خوشبینی آنها به روابط بینالملل بکاهد. این در حالی است که در طرح مجلس با توجه به سابقه تاریک آمریکا، میان تعهد ایران و غرب «توازن» برقرار شده و معادلهای که تعهد ایران را تبدیل به امتیاز نمیکند، باطل شده است؛ البته ناگفتهنماند که در طرح پیشدستانه مجلس، بازگشت احتمالی بایدن به برجام به کاهش تعهدات ایران وفق برجام منجر میشود و تعهد در مقابل تعهد قرار میگیرد؛ لغو در برابر لغو؛ نه بیشتر و نه کمتر.
پایان دوپینگ سیاسی
درباره نقد دیگری که رویکرد این طرح را سیاسی و انتخاباتی میداند، اگر از اشکال اساسی آن که «نیتخوانی» است، بگذریم، باید گفت که این نقد نشان میدهد جریان انقلابی در قطع پیوند «سیاست خارجی-اقتصاد-سیاست داخلی» درست و دقیق، عمل و جریان رقیب را اینگونه آشفته کرده است. جریان راست میانه با همراهی اصلاحطلبان، «سیاست خارجی» را با متغیر واسطهای «افکارعمومی و اقتصاد» تبدیل به سرمایه «سیاست داخلی» کردند. این «دوپینگ سیاسی» نیازمند تدبیر جدیدی از جانب جریان انقلابی است تا این گروگانگیری و دوپینگ خاتمه یابد و راه برای قویشدن ملت باز شود. انگ انتخاباتی زدن به طرح مجلس بیش از هر چیز حاکی از نگرانی اصلاحات از اختلال در این زنجیره و کاهش سرمایه اجتماعی این جریان است. عقلانیت انقلابی بهعنوان روح و مغز این طرح، نمیتواند و نباید نسبت به «محیط
اجتماعی-سیاسی» بیتفاوت باشد.
دیالوگ با جامعه نیازمند استدلالی قوی و ادبیاتی منطقی است؛ ادبیاتی که مسیر عبور از تحریمها را از جاده قویشدن اقتصاد میداند اما نسبت به مطالبه حقوق ایران بیتفاوت نیست و بهدنبال کسب حداکثر منفعت از مسیر حقوقی و سیاسی هم هست. پیونددادن طرح مجلس با «نفع اقتصادی جامعه» از مهمترین قدمها برای مقابله با «وارونهنمایی» و «آگاهی کاذب» تولیدشده توسط رسانههای غربی و بازنمایی اصلاحطلبان است. تثبیت این ادبیات، زمین بازی سیاسی را از دوقطبی مذاکره اصلاحطلبان به مطالبه لغو واقعی و عملی تحریمها بهواسطه معنادارکردن قدرت بازگشتپذیری جمهوری اسلامی به قبل از برجام در زمینه هستهای تعریف میکند. شکستن تابوی دوقطبی اصلاحطلبان گرچه مسیر پرفراز و نشیبی است اما اکنون محیط اجتماعی نه آنچنان گوشی برای شنیدن روایت اصلاحطلبان دارد و نه نسبت به روایت جریان انقلابی بیتفاوت خواهد بود.
نقد دیگری که از سوی جناب رییسجمهور بیان شد، معطوف به کاربلدی دولت در امور دیپلماتیک و توصیههایی چون دخالتنکردن سایر قوا و طعنههایی چون ثبت پیروزی به نام رقیب بود. قصد مناقشه با ادعای ایشان به صورت سلبی نیست اما سندزدن دیپلماسی برای دولتی که با خوشبینی به غرب، دلار را از چهار هزار تومان به نزدیک 30 هزار تومان رسانده و اکنون هم بر طریق سابق سیر میکند، بیش از هر چیز حکایت از نگرانی از سربرآوردن دیپلماسی مبتنی بر عقلانیت انقلابی در مقابل دیپلماسی اعتدال دارد؛ دیپلماسیای که میان سه محیط مذکور توازن ایجاد کرده و مانند دیپلماسی دولت در بعد گفتمانی و رئالیستی نحیف و در عرصه سیاست داخلی فربه نیست؛ البته انحصارگرایی در دیپلماسی هم خود از اقسام انحصارطلبیهاست.
نقد دیگری که از موضع دلسوزی از سوی برخی افراد در جریان انقلابی کم و بیش شنیده میشود، تلاش طرح برای نقدکردن چک برجام و به عبارتی خارجنشدن از کانتکست برجام است. با توجه به چارچوب نظری مطرحشده، بیتوجهی به محیط بینالمللی با وجود حقوق ایران در برجام، منطقی نبوده و برای محیطاجتماعی قابل قبول نیست. رویکرد «مطالبهمحور» در نظام بینالملل که بر اساس مولفههای قدرت و رئالیسم و منافع ملی طراحی شود، حتما با ادبیات لیبرالی غربگرایان متفاوت خواهد بود؛ ضمن آنکه برای بیاثرکردن تحریمها که از امهات گفتمان رهبر انقلاب است، باید وضعیت حقوق ایران در توافق هستهای بر اساس مطالبات رئالیستی مبتنی بر فشار کاهش تعهدات ایران بر غرب مشخص شود تا ملاحظات محیط اجتماعی هم لحاظ بشود. عبور از تفکر غربگرا نیازمند صبر و تدبیر و منطق در سطح اجتماعی است؛ همانگونه که نیازمند برخورد عزتمندانه در مقابل طرف غربی است. اگر سطح محیط اجتماعی نیازمند منطق و اقناع افکارعمومی است، در سطح بینالمللی، اقتدار و سرسختی و مطالبهگری سخن اصلی را میگوید. عصبانیت و ناراحتی حامیان دولت اتفاقا نشان میدهد که مسیر دیپلماسی پارلمان درست و دقیق است.
جریان انقلابی؛ گامی به پیش
طرح مجلس را باید گامی در جهت غروب فراروایت مذاکره راست میانه و اصلاحطلبان دانست که در دوران سرخوردگی بدنه اصلاحات، فرصتی تازه برای خلق زمینی جدید برای سیاست ایران مهیا میکند و موضوع را از «مذاکره» به «لغو تحریمها» و از «سیاست خارجی» به «کارآمدی» میکشاند و سیاست موکولکردن اقتصاد و معیشت به روابط خارجی را با چالش مواجه میکند. در چنین شرایطی راست میانه و مدرن که با اعتبار مذاکره به معامله با اصلاحات پرداخت، اکنون اعتبار سابق را ندارد. گرچه واقعیت این است که طرح مجلس همانطور که گفته شد، بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی ارائه و تصویب شده و دولتیها میدانند که روال مصوبات این شورا به چه نحو و صورتی است. طرح مجلس شورای اسلامی نشانه بلوغ و تجربه جریان انقلابی است که برای خارجشدن از زمین بازی اصلاحطلبان نیاز به توجه به محیط اجتماعی و بینالمللی با اتکا به محیط گفتمانی دارد؛ سیاستی که هم تجربه برجام را گامی به پیش میبرد و هم قوت و اقتدار هستهای ایران قبل از برجام را تبدیل به سرمایهای برای ملت میکند و نگاه تاجرمآبانه به آن ندارد و هم گفتوگوی مستمر با سطح اجتماعی را اصل قرار میدهد تا جریان انقلابی، سرمایه اجتماعی خود را در کنار اقتدار هستهای و مطالبهگری بینالمللی افزایش دهد.
منبع: صبح نو