سوسن صفاوردی عضو هیات علمی دانشگاه در یادداشتی نوشت: اول انکه مهریه امری توافقی و قراردادی است. در هر قراردادی دو یا چند نفر طرف قرارداد تعریف میشود. فرض اول در صحت قرارداد، عاقل و بالغ بودن افراد است تا قرارداد مشروعیت داشته باشد. نکته دوم اینکه بر خلاف تصور عمومی پرداخت مهریه ربطی به اختلاف و جدایی افراد ندارد و طبق آیه صریح قران هدیهی برای زن محسوب میشود و به همین خاطر نیز عندالمطالبه است. قطعا درخواست مهریه سنگین خارج از توان مرد،امری ناپسند است اما درخواست مهریه های سنگین نشان از حس عدم امنیت روانی ومالی در جامعه پدر سالار را دارد و از طرف دیگر نشانگر فرهنگ مخرب اعتبار بر مبنی پول می باشد. نکته دیگر اقدام سریع نظام برای حل مشکل اقایان، در تغییر حق مهریه به عند الاستطاعه شدن بود که این نیز بیانگر حمایت جامعه پدر سالار در سلب حقوقی است که زن در مطالبه بی شرط و شروط پس از انعقاد قراردادی ،که مرد انرا امضاء میکند ،اما پس از ازدواج از پرداخت آن به بهانه های مختلف میتواند سر بازند، است. نظام قضایی به کمک مرد میاید تا فشاری بر زوج که درفرهنگ قشر سنتی، جایگاه مقدس دارد، وارد نشود. در حالیکه زنان برای گرفتن و یا اثبات حقوق خود بعضا سالها در راهروهای دادگاه ها در ترددند و صدای شان هم به جایی نمی رسد. دریک دستور کار دیگر، محدود کردن مهریه به صدو ده عدد سکه که قانون در صورت تعداد بیشتر، مرد را مکلف به پرداخت نکرده و به موجب ان ، پنچ هزار نفر در سال نود و هشت از زندان ازاد شدند، و در واقع به سرعت به کمک اقایانی آمد که به هنگام ازدواج چنان شیفته هستند که بدون در نظر گرفتن توان مالی و با این تفکر که مهریه امری صوری است «کی داده و کی گرفته» هر رقمی را امضاء میکنند و با شروع اختلافات متوجه عمل خود میشوند. در این جا نیز چند نکته باید مورد تأمل واقع شود: اول انکه مهریه هدیه ی است به حرمت عقدی که بسته میشود و این حرمت حتی به هنگام جدایی نه تنها باید حفظ بماند، بلکه به دستور الهی باید هدیه دیگری هم به زن داده شود و امر جدایی به نیکی اتفاق بیافتد.( رجوع شود به آیه دویست و بیست ونه سوره طلاق و تاکید خداوند بر تسریح باحسان)
متاسفانه به هنگام بروز مشکلات، یک بی اخلاقی که صد درصد مخالف آموزه قرآنی است، به یک رویه برای جدایی تبدیل شده است، دشمنی تا سرحد تخریب یکدیگر.
دوم آنکه با وجود اعتراض به مهریه، اما توقع جهیزیه کامل از زن همچنان پابرجا است و غالبا موضوعیت پیدا نمیکند و این توقع که زن باید جهیزیه کامل با خود به خانه همسر ببرد، در اکثر خانواده ها، امری بدیهی فرض گرفته میشود. موضوعی که قانون امکان ورود به آنرا ندارد و صرفا در محدوده فرهنگ و اخلاق باید پرورش یابد، چرا که یک بام ودو هوا نمیشود، جهیزیه کامل، درخواست شود و هم از زن توقع داشت، صرف انکه قیمت سکه افزایش یافته است،از حق اقتصادی خود برای ادامه زندگی، بگذرد. در واقع هم متحمل هزینه سنگین جهیزیه باشد که آن نیز در تورم موجود ارزشش را ازدست میدهد و هم سرمایه ایی که میتواند به هنگام جدایی اورا از بسیاری آسیب های تک سرپرستی در جامعه پدر سالار حفظ کند، بگذرد. نکته بعدی در تجمع معترضین، شوراندن فرزندان برعلیه مادران است. امری که مطلقا نباید به آن بی تفاوت ماند. اینکه یک زن ومرد در مقطعی از زندگی تصمیم به جدایی بگیرند، حق انان است. اما فرزندان نیازمند حفظ جایگاه پدر ومادر در تمام مراحل زندگی هستند که تخریب هر یک از این جایگاهها آسیب جدی برای فرزندان را به همراه دارد و با این فرهنگ تخریبی باید بشدت برخورد شود. جدایی یک زن و شوهر به منزله داشتن یکی از والدین محسوب نمیشود و هیچ کدام از طرفین نباید کودکان را وسیله انتقام خود از طرف مقابل قرار دهند. در فرهنگ دینی که باید آن را فرهنگ انسانی تعریف کرد، کرامت انسان مبنای رفتار فردی و اجتماعی است که در هر شرایطی حفظ ان واجب است. برای فرزندان نیز حس و حفظ کرامت هر یک از والدین باوجود جدایی زن و شوهر، ضمن نیازی که آنان به حرمت گذاری به جایگاه پدر و مادر دارند، الگوی رفتار اجتماعی حتی در بروز مشکلات تعریف میشود که با آن رشد پیدا میکنند و می تواند مانع از بسیاری از زمینه های بزهکاری در آنان شود. لذا ضرورت دارد تا این آداب از همان اوان کودکی در آموزش عالی مورد توجه خاص قرار گیرد تا زمینه رشد فرهنگ تنفر و انتقام به هنگام جدایی برای همیشه ریشه کن شود. زن و شوهر امروز باید در صورت جدایی با حرمت گذاری به پدر و مادر فردای فرزندان خود، هم شخصیت انسانی خود را تقویت کنند و هم از آسیب های جدی کشمکش ها بر روان فرزندان خود جلوگیری کرده و آنان را از مشکلات روبرو حفظ کنند.