۱۴۰۱/۴/۲۵ - ۱۱ : ۱۴
اندیشکده آمریکایی: اسرائیل جای واشنگتن می خواهد با ایران بجنگد
اندیشکده آمریکایی: اسرائیل جای واشنگتن می خواهد با ایران بجنگد
خط تازه این است که آمریکا در مقابله با ایران، دیگر قابل اتکا و اعتماد نیست چرا که در حال چرخش از منطقه به سمت آسیاست. این است که اسرائیل در موقعیت یگانه ای قرار گرفته تا رسالت هژمون منطقه ای واشنگتن را به عهده گیرد و متحدان تازه عرب سُنی اسرائیل هم آماده پیوستن به یک اتحاد ضدایران هستند.
این مجموعه ذهنیت هایی است که بطور فزاینده ای توسط رهبری اسرائیل تبلیغ می شود. زنجیره ای از موفقیت های دیپلماتیک همچون "عادی سازی" با شماری از کشورهای عربی در چارچوب توافق های ابراهیم و پیروزی های چشمگیر اطلاعاتی علیه جمهوری اسلامی، اعتماد به نفس اسرائیل را تا جایی افزایش داده که نخست وزیر پیشین این کشور، نفتالی بنت، احساس کرد به راحتی می تواند بگوید که اسرائیل دیگر نیابتی های ایران را نمی زند بلکه به دنبال کوبیدنِ سر "هشت پا"، یعنی خود ایران، می رود.
از تمایل بنت به نمایش اعتبار داخلی خود در حوزه امنیت ملی که بگذریم، این ذهنیت های متعصبانه، اگر محدود نشود، می تواند به آسانی از کنترل خارج شده، آمریکا را به یک باتلاق پرهزینه دیگر بکشاند.
گِرِشت، برای آنکه بتواند ذهنیت خشونت بار خود را توجیه کند، مجبور است ایران را به عنوان یک شیطان عجیب و غریب غیرمنطقی تصویر کند. وی می گوید که حتی اگر برجام هم احیا شود، توقف جاه طلبی های هسته ای ایران، یک "خواب و خیال" است.
بنیاد دفاع از دمکراسی ها، با چنگ و دندان علیه توافق 2015 جنگید و به ابزار دونالد ترامپ در خروج از برجام تبدیل شد. اکنون هم گِرِشت، همان کلیشه آشنا را پیش می کشد که "رژیم ایران با همه سلول هایش، از آمریکا و غرب متنفر است"، ادعایی که کارنامه جمهوری اسلامی در این زمینه را نادیده می گیرد که در کنار آمریکاستیزی ایدئولوژیکش، همچنین از گذشته تلاش هایی را برای کاهش تنش با آمریکا داشته است. رهبر ایران هم اشاره کرده که اگر برجام به خوبی پیاده شود، امکان گفت وگو بر سر دیگر مسائل، از جمله امنیت منطقه ای، فراهم می شود.
اگر دولت تندروی کنونی در تهران، چنین گفت وگویی را رد می کند، نه به دلیل "تنفر از آمریکا" که بیشتر به دلیل تجربه خروج دونالد ترامپ از توافق و کارزار فشار حداکثری اوست؛ سیاستی که بنیاد دفاع از دمکراسی ها، برای آن لابی پرحرارتی داشت.
با این همه، تبدیل جنگ سایه کنونی به یک ائتلاف آشکار ضد ایرانی به رهبری اسرائیل، آن طور که گِرِشت پیشنهاد می دهد، یک تشدید چشمگیر است.
حتی یک تهران ضعیف شده نیز از توانایی های قابلی برای تلافی برخوردار است – چه مستقیم چه از گذر نیابتی ها. از آنجا که ایران یا ناتوان از مقابله است یا نمی خواهد این کار را بکند، در حال برساختن یک "کمربند بازدارندگی" علیه حضور اسرائیل در کشورهای همسایه است.
در حال حاضر، ایران از فشار بر این کشورها دست برداشته چرا که سرگرم گفت وگوهای خود با این کشورهاست که تا به اینجا هم سازنده بوده است. با اینحال، اگر آنها پیوندهای نظامی بیشتری را با اسراییل به پیش برند، مثلا توافق های دفاع هوایی با اسرائیل امضا کنند، یا امارات و بحرین زیرساخت های نظامی یا اطلاعاتی اسرائیل را میزبان شوند، دوباره خود را با این ریسک روبه رو خواهند دید که هدف توانمندی های قابل ملاحظه موشکی یا پهپادی ایران قرار گیرند.
گذشته از اهرم تا به اینجا استفاده نشده ایران علیه اسرائیل، یعنی زرادخانه موشکی حزب الله که در مرز شمالی اسرائیل انباشت شده، با چرخش روسیه به سمت جنگ اوکراین، شاید اتکای مسکو به تهران برای سرپا نگهداشتن بشار اسد، بیشتر شود تا جایی که تدابیر توافق شده با اسرائیل در سوریه را در سایه قرار دهد؛ تدابیری که به اسرائیل امکان می دهد با دست باز به اهداف ایران در سوریه حمله کند.
هرگونه نقش آفرینی آمریکا در چنین اتحادی علیه ایران، ناگزیر ایالات متحده را به یک هدف تبدیل می کند. مشکل بتوان درک کرد که چگونه آمریکا با فرو رفتن بیشتر در باتلاق خاورمیانه، می خواهد به منافع خود کمک کند آن هم در زمانی که به شدت نیازمند تمرکز بر تهدیدهای امنیتی بزرگتری است.
جو بایدن در سفر روزهای آینده خود به اسرائیل و عربستان سعودی، باید این نکته را برای میزبانان خود روشن سازد که واشنگتن علاقه ای ندارد که بخشی از هرگونه جنگی با ایران باشد و آنها را از روی آوردن به هرگونه اقدام غیرمسوولانه و بی پروایی باز دارد.
منبع: دیپلماسی ایرانی